ترم یک دانشگاه یکی از هم اتاقیام خیلی بیقراری خونوادشو میکرد همش دپرس بود تا اینکه این پیام بابامو نشونش دادم :
نبودنت ی جوری داره حال میده که اصن من ریدم تو روزای که بودی! :/

فقط اینو مینویسم برای خودت آقا محمد
دمت گررررررم

__________________

چلاقتم

بین اونی که دوسش دارین و اونی که دوستون داره


همیشه اون شخصی رو انتخاب کنید..





که منم

حرف حق جواب نداره

میگن زمان پیامبر وقتی بلال خوب می‌جنگید پیامبر میفرمود:
بلال نیس که،شیر بلاله

شکر میون کلامتون،
یعنی یه لحظه گوه نخور بذار
منم حرفمو بزنم ^__^

بابام‌ مثل این شوفر اتوبوسا یه فلاسک چای گذاشته پایینِ مبل !

همینطور که نگاش به اخباره خم میشه میارتش بالا...
انگار قراره ماشین از جلو بیاد!????

اینکه بی محلی میکنید
به کسی که بهتون اهمیت میده
شاخ بازی نیست
بی شعوریه!

بعد ازینکه تونستید جلوی هم بگوزید، رابطه شما وارد فاز جدیدی میشه

تاحالا به سایه فیل فورجوک دقت کردید؟


سایه عاجش افتاده سمت راستش
سایه پاهاش افتاده سمت چپش
سایه خرطوم با مایع ضدعفونی هم که وجود نداره
کاری به اینکه چشماش کجه هم ندارم
این گوشاش کوووووووو

‏یادش بخیر یه وانت داشتم پشتش نوشته بودم خرید ضایعات بهانه است کوچه به کوچه شهر راه میگردم بلکه تو را پیدا کنم
همه‌ی مردم کوچیک و بزرگ حتی پلیس انقدر مات و مبهوت این حجم از عشق شده بودن که کسی به بار تریاک داخل وانت شک نمیکرد

استادمون تو بیوش نوشته
دکترفلان[اسمش] مولف کتاب درسی استاد دانشگاه
الان کدومش دکتر که دکت نوشتی نکبت

‏شما نمیدونین بزرگ شدن تو خانواده ی مذهبی که هیچ ذهنیتی راجع به رابطه ی دختر پسر ندارن چقدر سخته ؛ مثلا همین چند وقت پیش عموم منو دختر عموم رو باهم دید ، بدون هیچ حرفی اومد زد زیر گوشم ، خیلی بهم برخورد ، شورتمو پوشیدم از خونشون اومدم بیرون

پسر تو ایتالیا رستوران معمولیاشون رستوران ایتالیاییه!


جلل الخالق

از جیب بابات پول میدزدی بعد سر قرار دوست دخترت میخواد حساب کنه میگی جلو یه مرد نباید دست به جیب شی؟!
ژاپن خاکت کنن دیوث????

‏پنج ساله که بودم یه چیزی حدود پونزده ۱۶ تا الماس کوچیک بزرگ پیدا کرده بودم که تو یه کیسه نگه می داشتم
یه روز الماسام رو به بابام نشون دادم اما با گفتن جمله « پدصگ لوسترُ چرا ناقص کردی ،عه عه »
همش رو ازم گرفت
حالا گفتنم نداره ولی چند روز بعدش با الماسام یه پیکان جوانان خرید