قدیم بسته سه گیگ رو یه ماه استفاده میکردیم
الان ۱۰ گیگ کفاف نمیده فک کنم آب قاطیش کردن بی شعورا :((((( ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

قدیما مکانی به اسم "روی تلویزیون" وجود داشت

دیروز رفتم فروشگاه
به فروشنده گفتم خانوم این کیف ها فیکه دیگه
گفت : خیالت راحت فیک و عالی
بنده خدا نمی دونست فیک یعنی چی!!! :)))

صبح دیرم شده بود، همسرم با مهربونی بهم گفت: اگه می تونی ۱۰۰٫۰۰۰ تومن بده برای کمک به مدرسۀ دخترمون.

بعد از ظهرش دخترم پرید بغلم و گفت بابت ۵۰٫۰۰۰ تومنی که به مدرسه کمک کردی ممنونم.
بعد از نیم ساعت پیامک از طرف مدرسه اومد ...

«بابت مبلغ ۲۰٫۰۰۰ تومن کمک به مدرسه تشکر می شود»

خانواده نیستن که؛ راهزنن!!!????????????????

مصداق بارز صبور بودن نسل من اینه که ابروهامونو روز عقدکنونمون برمیداشتن اما نسل جدید اوج صبرش پایان دوره‌ی ابتدایی است
(-__-)

آزمایش ادرار بابام تو آزمایشگاه گم شده رفته بیرون داد میزنه:


مملکت که صاحب نداره ... اینم بخورید ببینیم به کجا ميرسيد

پیرمرد تو مترو گفت من اکه خوابیدم صادقیه بیدارم کن.
گفتم باشه.
.
.
ایستگاه بعد پیاده شدم ..
ایشالا وقتی رسید کرج میفهمه که به هیچکس نباید اعتماد کنه!

باور کنید پارک دوبل اصلا سخت نیست فقط کافیه حواستون به



جدول و
تیر چراغ برق و
ماشین پشتی و
ماشین جلویی و
دسته برف پاک کن و
روسریتون و
کفش پاشنه بلند و
ناخون مصنوعی و
کلاچ و
ترمز و
گاز و
فرمون و

پسر همسایه که داره بهتون میخنده باشه !!! همین :))))

پاییز آمد.

اونایی که دوست دختر لاغر دارید بیشتر مراقب باشید. منم یکی داشتم، با هم رفتیم توچال، یه لحظه دستشو ول کردم باد با برگای درختا بردش.

هنوزم هر وقت به نرده های باریک دست میگیرم یادش میفتم.

بی اعتنایی در این حد خوبه که مولانا میگه :
من به سوی باغ و گلشن می روم
تو نمی آیی نیا من می روم !!!!!!!!!!!!

دیروز معلممون گفت : یه کتاب به من بدید .
یهو من پریدم وسط شروع کردم : علومو بدم ... ریاضی بدم ...جغرافی بدم ... کودومو بدم ؟
معلممونم خندید گفت علومو بده .
بعد من دوباره شروع کردم : فیزیکو بدم ... شیمی رو بدم... زیست رو بدم ... کودومو بدم ؟
معلممون ایندفعه بدون خنده گفت : شیمی .
باز من ادامه دادم : صفحه چند بدم ...۲۱بدم .....۳۱بدم....۴۱بدم....کودومو بدم ؟
معلم : فاطمه بیا ریحانه رو ببر بیرون به یه مسئول بگو وقت کلاسو میگیره !
فاطمه : به مدیر بگم ... به معاون بگم .... به ناظم بگم ..... به کودوم بگم ؟
من :)
فاطمه ؛)
معلم :(((((((
بقیه ی همکلاسیای گرام که داشتن خورشت میز به همراه دسر چوب میخوردن D=

من تا سوم دبستان فکر میکردم ما خیعلی پول داریم.اخه به جای یدونه مسواک چهارتاداشتیم که هرشب،هرکدوم رو که خواسته باشیم میتونیم انتخاب کنیم.فک کنم واسه همینه که دیگه تو خونه ما هیشکی مسواک نمیزنه.

به نظرم اگه قراره جنگ بشه یه توافق با عربستان کنیم و بگیم اماکن مقدس همو نزنیم.



اونا یه مکه و مدینه رو دارن ما الحمدلله تو هر استان چندهزارتا امامزاده داریم.

‏بابا با لگد در اتاق رو باز کرد اومد تو گفت :چه غلطی داری میکنی ؟
گفتم هیچی بخدا ، کاری نمیکنم که

گفت :می‌دونم بابا ، تو ترسو تر از این حرفایی
بعد خنده کنان رفت بیرون ????????

‏ما واقعا اسکلیم صدتا مغازه میریم یه چیز ساده پیدا کنیم رومون بشه بپوشیم
.
.
.
.
باید مثل این فشن بلاگرا یه سفره ای گونی ای چیزی بپیچیم دورمون بیایم بیرون،یه مشت اسکلم بگن به به