دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  169026

عاقا(بعله بی سوادیم)پارسال یه دبیر ادبیات داشتیم اصلا منگولی بود واسه خودش منم که از اون شلوغا یه روز امتحان ادبیات داشتیم آخربن جلسه ام بود یه زنبورم چسبیده بود به دیوار من امتحانم رو چرت و پرت نوشتم رفتم بیرون کنار پنجرا داد زدم "ادبیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــات"
بچه های کلاسم از اون ور داد زدند"بدم میــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد"
بعله دیگه دارم با ادبیات تجدیدی واستون تایپ میکنم
دوستان میپرسن نقش زنبور چی بود خوب بابا اسپانسرمه باید تبلیغش کنم یا نه لامصب پول میده...
هوی کجا بکوب اون لایکو دلم شاد شه خخخخخخخخخخخ

  169024

اقا هی میگن چرا امار ازدواج اومده پایین..
اینکه ظرف نذری یه بار مصرف شده میدی دختر همسایه نمیری پس بگیری در یک نگاه عاشق بشی هیچی
من دیروز رفتم از دختره جزوه بگیرم میگه :من جزوه ندارم برنامه ی نوت داری جزوه مو برات بفرستم
من هم که یه خورده کج و کوله شدم گفتم :ا من یادم رفته بود ایفونم و خونه جاگذاشتم ههههه
بعد از طرف افق اسرار شد که برم توش محو شم خواستم برم گفتن پره الان با دوستان تو مورب ساکن هستیم
جاتون خالی.........

  169019

عاقا امشب جاتون خالی ما رفتیم فست فود
رفتم به یارو گفتم بی زحمت 3 تا ساندویچ ویژه برا ما بزن
یارو برگشت اونطرفو نگا کرد داد زد: سی تااااا... سی تاااا...
حالا من کپ کرده بودم هی میگفتم عاقا 3 تااااا، 3 تااا دونه میخوام...

یه دفه دیدم یه دختره از اونور اومد پیش یارو. یارو نگاش کرد گف سیتا کجایی تو؟ 10 بار صدات کردم!

بعد برگشت نگا کرد به من یه لبخند جوکوند زد گف من سیتا رو صدا میکردم!!!

حضرت عباسی کل ساندویچی رف رو هوااا :)))

  168989

چند روز پیش با ماشین یه مسافرت رفته بودیم و راهش هم کوهستانی بود.خلاصه تو کل راه تابلو زده بود:
_خطر ریزش کوه
_خطر سقوط
_خطر چپ کردن
_از سرعت خود بکاهید
_خطر افتادن در دره و.....
فکر کنم اگه با هواپیما میرفتیم امنیتش بیشتر بود!!!!

  168939

ﺳﻮﺳﮏ ﺑﺸﻢ ﺍﮔﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﻢ
ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯿﺰﺩ
ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ؟
گفت ﻫﯿﭽﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺳﻨﮓ ﭘﺎ ﻣﯿﮑﺸﻪ✔

  168938

آخر ترم تابستون یکی از همکارها امد دم کلاسم گفت:خانم مهندس کلاست تموم شد بیا اتاق اساتید
منم حرف گوش کن رفتم دیدم لپ تاپش جلوشه چندتا از همکارها هم منتظر نشستن
گفت بیا بشین یه برنامه جدید نصب کردم
جاتون سبز pes2014 نصب کرده بود
فقط نتیجه رو نمیگم آبروی هرچی دختر میره
وسط نیمه اول دروازه منو بسته بود به توپ جیغ و داد می کردیم در باز شد مدیر گروه امد تو
خودتون تصور کنید دیگه دو تا استاد با دسته بازی تو دستشون پنج تای دیگه هم دارن تشویقشون می کنن چی میشه
بنده خدا هیچی نگفت فقط سرشو تکون داد رفت
اینم قیافه ما خجسته هاست :-) :-) :-) :-) :-) :-) :-)
حالا برای ترم جدید بازیا قراره رفت و برگشتی بشه
فقط تصور کنید دانشگاهی که ما استادشیم دانشجوهاش چی بشن

  168932

دیروز اغاجونم اینا با مامان بزرگم اومدن خونه ما بعد چهل سال و اندی(نه ک مسافت زیاده اینا هم نمی صرفتشون):-Iخلاصه اینکه اینا شب خوابیدن و صب هم کله سحر پا شدن ک صبحونه بخورن از روزه قبل هم دختر خاله دو ساله من کاسه ریکا رو ک همرنگ عسله میزاره کناره ظرف عسل تو کابینت:-! ما هم ک لا مطلع این دو رو همراه هم میاریم سر سفره ...B-)
اغا جون ماهم عشقه عسل یه تیکه نون و مثه چی می زنه تو این کاسه ریکا و می زاره تو دهن ...
اغا جون:عروس این عسل چرا تلخه؟؟^*^
ننه ما:شاید ریکا باشه اغا o_O
در عرض یک صدم ثانیه خونه می ره رو هواا...
بعد هم اغا جون ما هر کلمه حرفی ک می زنه سه لیتر کف می ده بیروون!!;-)
چیه نکنه انتظار دارید من الان تو خونه باشم!!! :O
نخی از صبح همه می گن کاره منه حالا هم انداختنم تو حموم یکی یکی میان سیاه و کبودم می کنن :-/

  168931

من اول دبستان بودم یه شب با خانواده نشسته بودیم داشتیم فیلم میدیدیم تو اون فیلمه یه شب بارونی زندانیا لیوان هاشون رو بردن زیر آب با رون و آب بارون رو خوردن قوی شدنو از زندان فرار کردن آقا از شانس ما فردا رفتیم مدرسه بارونم می یومد منم همون حرکت رو زدم بعد رفته بودم می خواستم میله های پنجره رو باز کنم بعد دیدم نمی شه رفتم زیر نیمکت نیمکتو بلند کنم یهو مدیرمون اومد دید من حالم اصلا خوب نیست زنگ زد پدر و مادر گرام اومدن منو با افتخار بردن :))
من از بچه گی واسه خانوادم افتخار آفرین بودم :|

  168909

این واقعی و بین عموم وداداشم اتفاق افتاده وبه نقل از داداشمه:
حدود سال هفتادو هشت وقتی که داداشم بچه بوده با عموم میرن باغ که عموم چندتا خربزه کاشته بوده اماهنوز نرسیده بودن که داداشم اونو میکنه وعموم میگه چرا کندی داداشم می پرسه چی کار کنم عموم میگه بزن تو کله من و داداشم نه گذاشته بود نه برداشته بود کوبیده بود کله عموم
خوب چیکار میکرده شما بگید
لایک=خوب کرده

  168897

ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻡ

ﭘﯿﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ: ﺍﺯ ﺑﺮﻗـﺮﺍﺭﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺷﻤـﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟـﻢ

ﺍﻣﯿـﺪﻭﺍﺭﻡ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺧﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨـــﺎﺭ ﻫـﻢ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﻨﯿــﻢ

- فك ﮐﻨﻢ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﺳﺖ!!!!!!!!!

  168891

ضایع شدم بدجووور ..
رفته بودم سرویس بهداشتی عمومی ، هیشکی داخل نبود . بعد از شستن دست و صورتم ، اومدم دهنم رو یه آبی بزنم ، با دست آب ریختم تو دهنم . همین که اومدم آب رو از دهنم بریزم بیرون ، یهو یه نفر اومد داخل ...
منم خجالتی ...
منصرف شدم و با دهان پر از آب اومدم برم بیرون ...
نزدیک درب رسیده بودم که یهو یارو بهم گفت : اذان رو گفتن ..؟
منم یهو هنگ کردم ..!
بعد از مدتی تامل آب رو از دهنم ریخم جلوی درب و گفتم :
آررره ... نمـــــینی هوا چقد تاریکه ..!

هیچی دیگه یارو همونجا دو رکعت نماز آیاتم نیت کرد بخونه ...

  168886

مايه فروندگودزيلاداريم كه چندروز پيش بردنش آزمايش خون
امروزصبح اومده ميگه:ميخوام برم پيش رييس اون خانومه كه ازم خون گرفت!ازخانومه شكايت كنم!!
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اخه خيلي بد ازم خون گرفته هنوزجاش دردميكنه
قيافه ي ماها0-o
رييس خانومه:ااااااااااااااااااااا
خودخانومه:((((((((((((((((
لازم به ذكراست اين گودزيلاتنها4سال دارد.
واژه ي گودزيلا در توصيف اينا حقيره.

  168843

داداشم ورزشكاره رشته ورزشيش هم نينجوتسو....
واسه اين رشته نياز به ماسك و سربند داره...من و مامانم ديروز رفتيم خياطي يه پارچه چادر مشكي داره داده براش بدوزن به خياطه گفت از اين پارچه مشكي هر چي اضافه موند واسه پسرم ماسك و سربند بدوز(بععععععععععععععععععععععععله مامان اقتصادي داريم ما) خياطه گفت رشته داداشت چيه ؟؟؟؟؟؟؟ منم گفتم نينجا ميخونه....
مامانم:000000000
خياطه:-||||||||||||||||
من^_____^
دادشمممممممممممممممممم و نينجوتسو رو كه اصن نميگم

  168826

خواهرم تعریف میکرد که تو دوره دبیرستان یه دوست داشت که ویالون میزد...
یه روز جشن داشتن تو مدرسه،
دوستشم ویالونشو آورده واسه بچه ها ویالون بزنه...
بعد از اینکه تموم میشه یکی از بچه ها بهش میگه:
کلاس رفتی که انقد قشنگ ویالون میزنی؟
میگه:نه،ما خانوادگی تو کارموسیقی هستیم...بابام گیتار میزنه...بابابزرگم سه تار میزده...
یه بنده خدایی میگه:واقعا بابابزرگت سه تار میزده!!!!!!!!!! آخه بابابزرگ من فقط مامان بزرگمو میزده...
هیچی دیگه...چن نفر بر اثر خنده زیاد راهی بیمارستان شدن...
دیگه از تعداد تلف شدگان خبری ندارم...
یعنی قشنگ شخصیت بابابزرگه رو نابود کرده هااااا...
*a.t*دانشجوی نابود...

  168788

ﺗﻮﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ،ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻩ ﺍﻩ ﭼﻘﺪﺭﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺪﻣﯽﺭﻗﺼﻪ،ﮐﻮﺗﺎﻫﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩﯾﻪ ﺑﻨﺪﻭﺳﻄﻪ!ﯾﻬﻮﺧﺎﻧﻢ ﮐﻨﺎﺭﯾﻢ ﮔﻔﺖ:ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ!ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﻧﯿﺴﺖ!ﭘﺴﺮﻣﻨﻪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪﺷﻤﺎﻣﺎﺩﺭﺷﯿﻦ؟ﺳﺮﺥ ﺷﺪﻭﮔﻔﺖ:ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺶ ﻣﻦ ﺑﺎﺑﺎﺷﻢ خخخخخخ