تاریخ انتشار : فروردين 1391
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه اشکها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل اتشین سخن تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دلشکسته ایم نه"ولی برای عده ایی چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح"ظهر"غروب شد نیامدی