تاریخ انتشار : بهمن 1398
خدمت که بودم یبار راپورت دادن یگان ما سیگار میفروشه
استوار یگان اومد قفسه وسایل سرباز ها رو میگشت نوبت من رسید قفسه رو که باز کرد دید یه کتاب توشه
گفت این یه سرباز واقعیه یاد بگیرین همتون
کتاب رو که باز کرد دید تریاک توشه
دور تا دور کل پادگان رو کلاغ پر رفتم
:(











.gif)
.gif)